سخن در تجسم لیلة القدر و تمثیل فضایل فرشته در صورت انسان است. آنکه دختر و مادر، براى پیامبر(صلى الله علیه وآله)بود، و کوثرى در جریان براى کوباندن تکاثر.
او که آزادى و آزادگى را به ما آموخت و درس صبر و پایدارى در برابر جور داد.
او که افزون بر گفتار منطقى و پشتیبانى از گفتگوهاى علمى،  به موقع فریاد و هیبت الهى داشت.
او که شهادت را نه در شعار بلکه در عمل استقبال کرد و ستم و ستمگر را قابل گفتگو ندانست.
همو که تنها اسوه زنان بلکه اسوه زنان و مردان بود.او تجسم کمالات انسانى بود و برخوردار از بالاترین شایستگیهاى آدمى. همو که مقامش عصمت کبرى است و بزرگترین شافعه روز جزا.
بالاترین ستمها براى او غصب وصایت بود و مهم ترین اقدامش احقاق حق.
زهرا(علیها السلام) وجودش نشانه راه است و با على(علیه السلام)بودنش، نشانه همه چیز. ولى او تنها به این قناعت نکرد، که براى حقانیتش اقدام ها کرد و به مهاجر و انصار اتمام حجت نمود.([1])
در این گفتار کوتاه بر آنیم تا فاطمه(علیها السلام) را در کلام خداوند جستجو نماییم. چون ما انسانهاى خاکى قادر به بر شمارى فضایل او نیستیم براى همین در لابلاى کلام الهى به جستجوى زهراء(علیها السلام)مى رویم.