اخلاق اسلامی مجموعهای است از تمام مطالب مرتبط به اخلاق و مخصوصاً علم اخلاق که به جهان اسلام و فرهنگ اسلامی منتسباند، صرف نظر از این که با اخلاق در حوزههای دیگر کمابیش دارای مشترکاتی باشد.
رهیافت عقلی، فیلسوفانه، یونانی، سقراطی
رهیافت نقلی
رهیافت عارفانه یا عرفان عملی
رهیافت روان شناسی
اخلاق اسلامی بر پایهٔ معرفتشناسی اسلامی، فلسفهٔ اسلامی و انسان شناسی و منطبق با اصل صفات نیکوی افرینش انسان است.
از دیدگاه معرفت شناسی، اخلاق اسلامی علاوه بر معرفت حسی و عَقلی که پیش از اسلام استفاده میشد، از معرفت نَقلی و وحیانی و حدیثی نیز برای شناخت استفاده میکند.
روش محوری در اخلاق اسلامی روش عقلیست. دو روش دیگر به عنوان شواهد اظافی به کار میروند. لذا شباهت زیادی بین اخلاق اسلامی و اخلاق یونانی وجود دارد. اما تفاوت آن با مکاتب اخلاقی جدید (مدرن) چنان بنیادی ست که شباهت این دو بسیار کم است. مثلاً بسیاری از مکاتب اخلاقی نوین از عقل به عنوان ابزار معرفتی استفاده نمیکنند.
فلسفهٔ اسلامی با سه گرایش مشایی، اشراقی و صدرایی شامل جهانشناسی ست که تاثیر مستقیم بر علم اخلاق دارد. در اخلاق اسلامی جهان قسمت مادی و قسمتهای غیر مادی خصوصاً قسمت معنایی یا عقلانی. موجوداتی که در این قسمت اند میتوان روح، قوانین جهان، عقل غیر استدلالی، و فرشتگان (مجریان قوانین جهان) اشاره کرد (منبع: فلسفهٔ ابن سینا)
بعضی مباحث وجودشناسی هم در اخلاق نقش مهمی دارد. مثلاً: اتحاد عاقل و معقول، تشکیک در هستی، حرکت جوهری، مابعدالطبیعه یا متافیزیک، ماوراء طبیعت
هم فلسفه و هم معرفتشناسی در انسانشناسی کاربرد دارند و انسانشناسی هم در اخلاق اسلامی کاربرد دارد.
یکی از مهمترین موضوعاتی که در جهانبینی هر مکتب مورد توجه قرار دارد، شناخت انسان از دیدگاه آن مکتب است. هر مکتب با شناختی که از انسان و استعدادهای خاص او به دست میدهد، به سوالات اجتنابناپذیری پاسخ میدهد. سوالاتی که از دیرباز دربارهٔ انسان مطرح بودهاست. پاسخ به این سوالات، با بینش هر مکتب نسبت به جهان هستی ارتباطی تنگاتنگ دارد.
انسان از جنبههای گوناگونی موضوع علوم مختلف قرار میگیرد. روانشناسی، جامعهشناسی، تاریخ، اخلاق، دانش پزشکی و زیستشناسی علومی هستند که هر یک وجود انسان را از دیدگاهی ویژه مورد بحث قرار میدهند. اما آنچه در انسانشناسی از اهمیّت ویژه برخوردار است، شناخت و اعتقاد به ابعاد دوگانه وجود انسان، یعنی بدن و بُعدی جز آن است که روح نامیده شده.
بدن، موجود مادی و مربوط به عالم طبیعت است و نفس انسانی، موجودی فوق طبیعی و عقلی است. بدن انسان را با حس و نفس او را با عقل میتوان شناخت. بعد عقلانی وجود انسان با ذات و هویت او در ارتباط است و با وجود دیدگاههای مختلفی که درباره ارتباط نفس و بدن مطرح است، میتوان گفت: نفس جنبه عالیتر و برتر وجود انسان را تشکیل میدهد؛ به گونهای که لذت، سعادت، کمال و خیر حقیقی انسان به این بعد از وجود او مربوط میشود. اثبات مراتب سهگانه وجود انسان؛ یعنی حس، خیال و عقل، تبیین رابطه میان این مراتب بر اساس حرکت جوهری و جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، از مؤثرترین مسائل انسانشناختی در علم اخلاق است.
شناخت ویژگیهای هر پدیدهای قبل از تعریف، ما را در رسیدن به تعریفی جامع و مانع و مختصر از آن یاری میکند. چیزی که به چند دلیل به آن نیازمندیم:
در بینش اسلامی ابعاد انسان دو تاست:
بنابرین صفات انسان هم دو نوع است: خَلق و خُلق
موضوع هر علمی عبارت است از چیزی که در آن علم از عوارض ذاتی بلاواسطه یا با واسطهٔ آن بحث میشود.
مرسوم است که در شروع هر علمی موضوع و محور اصلی آن علم را به دلایل زیر معلوم نمایند:
موضوع علم اخلاق، ملکات انسان (بخشی از خُلق او) است که به واسطهٔ روان به وجود میآیند و در روح اثر میگذارند و حفظ و ضبط میشوند.
با توجه به [ویژگیهای علم اخلاق و] منابع کلاسیک و متعارف آن در حوزهٔ علوم اسلامی و دقّت در موارد کاربرد آن در قرآن و حدیث علم اخلاق را میتوان به شرح زیر تعریف کرد:
علمی که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتاراختیاری متناسب با آنها را معرّفی کند و شیوهٔ تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان دهد. |
این بررسی از دو جهت مفید است: اولاً از جهت شناسایی هرچه بهتر مرزهای این دانش. و دوّماً شناسایی قسمتهایی از این علم که با علوم دیگر مشترکاند، به روشی استثنایی
علم فقه اعمال انسان را از دو دیدگاه داوری میکند: یکی آثار اخروی آن، که با احکامی چون واجب و حرام تعیین میشود؛ و دوّم آثار دنیوی آن با احکامی چون صحت و بطلان. فقط دستهٔ اول ماهیت اخلاقی دارند و در اخلاق بررسی میشوند. دستهٔ دوم ماهیت حقوقی دارند.†
موضوع علم حقوق قوائد کلّی و الزامآور اجتماعی ست که اجرای آن از سوی دولت و قدرت حاکم تضمین شده، است. اما علم اخلاق به قوائد فردی، اخروی، و بدون ضمانت اجرایی خارجی نیز میپردازد.
حقوق خدمت گزار و مددکار اخلاق در اجرا و توسعهٔ عدالت اجتماعی است که از ارزشهای اعلای اخلاقی محسوب میشود، و اخلاق نیز با نقش پیشگیرندهاش کارآمدترین یاور علم حقوق در استقرار و توسعهٔ عدالت اجتماعی ست. محکمه نمی تواند قوانین خارجی و یا قراردادی خصوصی را بر خلاف اخلاق حسنه بوده به اجرا گذارد اگر جه قوانین مزبور اصولا مجاز باشند.
عرفان دو بخش است: عرفان نظری مربوط به تفسیر هستی، یعنی خدا، جهان و انسان است که با فلسفه نزدیکیهایی دارد. نقش زیربنایی فلسفه در اخلاق باعث رابطهٔ این دو نمیشود. بخش عملی عرفان (سیر و سلوک) که بیانگر وظایف انسان در روابط او با خود، خدا، و دیگران است، موفّقترین و جدّیترین روش تربیت در اخلاق اسلامی ست. این بخش از این صحبت میکند که سالک برای رسیدن به قلهٔ بلند انسانیت (توحید)، باید از کجا آغاز کند، چه مراحلی را بپیماید و چه حالتهایی در این بین به او دست میدهد. همهٔ این مراحل باید با اشراف و مراقبت انسان کاملی که خود این راه را طی کرده و از راه و رسم منزلها آگاه است، همراه باشد.
از دیدگاه اسلام اخلاق مطلق است. یعنی جاودان و عام است. نه مخصوص زمان و مکانی خاص؛ زیرا اعمالی هستند که خوبی و بدی آنها قرارداری نیست. بلکه ذاتی ست. مثلاً دروغ ممکن است در شرایطی اضطراری حتی توسط اسلام مجاز شود. امّا این، تاثیر منفی دروغ را بر انسان از بین نمیبرد.
شرایط ارزشمندی عمل اخلاقی
شرایط مسئولیت اخلاقی
ملاک شناسایی عمل اخلاقی
در تزاحم ارزشها، معیار ترجیح چیست؟
بهتراست فرد متخصصی این مقاله یا قسمت آن را بررسی کند. اگر در این زمینه تخصص دارید این مقاله را بررسی کنید و یا خود آن را بهتر کنید. |
فهرست صفات منفی. نام ملکهای که در اثر اصلاح این صفت پدید میآید در کمانک آورده شده.
رذایل حاصل از عملکرد اشتباه عقل
رذایل حاصل از عملکرد اشتباه وهم
رذایل حاصل از عملکرد اشتباه شهوت
رذایل حاصل از عملکرد اشتباه چند قوه
--
--
--
کتاب اخلاق اسلامی، دیلمی، آذربایجانی، روشهای زیر را برای چنین تربیت اخلاقی آورده:
طبق نظریه «سلسله مراتب نیازهای انسانی» (Hierarchy of Human Needs، معروف به هرم مزلو) که آبراهام هَرولد مَزلو روانشناس آمریکایی در سال ۱۹۵۴ در کتاب «انگیزه و شخصیت» منتشر کرد: سلسلهمراتب نیازهای انسانی معمولاً به شکل یک هرم متشکل از ۵ یا ۷ طبقه ترسیم میشود. این سلسلهمراتب از نیازهای ابتدایی در طبقه پایینی شروع شده و هرچه بالاتر میرود نیازهای پیچیدهتر انسانی را معرفی میکند که به ترتیب عبارتاند از: نیازهای فیزیولوژیک، نیازهای امنیتی، نیازهای عاطفی، نیازهای اجتماعی-احترامی و نیازهای خودشکوفایی. دو قسم اول در نظریات تمام روانشناسان قبل نیز بودهاست. طبق نظریه مزلو، هر «نیاز» هرچقدر پایینتر قرار داشته باشد، قویتر است و بدون ارضای نیازهای هر طبقه نمیتوان به طبقه بالاتر دست یافت. شاید بپرسید چرا نظریهٔ یک دانشمند انسانگرا در تربیت اسلامی مطرح میشود؟ در جواب لزومی ندارد آنچه اسلام میپذیرد دیگران نپذیرفته باشند یا از آنها نباشند. قرآن میگوید: فلیعبدوا ربّ هذا البیت. الذی اطعمهم من جوع، و امنهم من خوف. یعنی معیشت و امنیت در رأس نیازها و حقوق انسان قرار دارند، و بدون آنها انسان حتّی نمیتواند عبادتگرا باشد.
عرفان عملی، نظامی اخلاقی است که تلاش بسیاری برای ترسیم روشی مرحلهبهمرحله در سیر و سلوک اخلاقی نمودهاست. قدمت این روش به زمان اندلس اسلامی و آعاز عصر تصوّف میرسد. کتاب گرانقدر منطقالطّیر از عطّار نیشابوری، نمونهای از کتبیست که در این باب نگاشته شده. مطالب زیر خلاصهٔ کتاب «تزکیهٔ روح، اثر سید جعفر رفیعی» ست. حجم عمدهٔ این کتاب توسط احادیثی پر شده که نویسنده با استفاده از آنها این روش را استخراج نمودهاست. مراحل تزکیه در این کتاب به این صورت بیان شدهاند:
۱. بیداری یا یقضه
۲. یافتن استاد
۳. بازگشت به سوی خدا یا توبه
۴. صیانت نفس یا استقامت
۵. حفاظت دین یا صراط مستقیم
۶. محبت
۷. مخالفت هوی یا جهاد با نفس
۸. عبودیت یا جهاد با شیطان... تا ربوبیت